کودکی لال سحرگاه به پیری الکن
میشنیدم که بدین نوع همی راند سخن
کای ززلفت ص ص صبحم چوچوشام تاریک
وی زچهرت شاشاشامم ص ص صبح روشن
طفل گفتا م م من را توتوتقلید مکن
گ گ گم شو زبرم ای ک ک کمتراززن
می می خواهی م م مشتی به ک کلت بزنم
که بیفتد م م مغزت م میان ددهن
حتما بخوانید
پیرگفتا که وواله که که معلوم است این
که که زادم من بی چاره زمادرالکن
طفل گفتا خ خدارا ص ص صد بارششکر
که برستم زجهان ازم ملا ل وم محن
م م من هم گ گ گنگم م مثال توتوتو
توتوتوهم گ گ گنگی م مثال م م من